تار را میتوان یکی از اساسی ترین سازها در موسیقی سنتی ایرانی دانست که ما امروز سعی میکنیم نکاتی مهم را برای نو آموزان این رشته پرطرفدار به صورت متن و عکس قرار دهیم.لذا گام به گام تا پایان با ما باشید.
کوک تار: نحوه کوک شدن تار اهمیت زیادی در نوشتن قطعه برای این ساز دارد؛ نوع ساختار این ساز، از شکل کاسه گرفته تا پوست، مکانیزمی تولید کرده که تار امکان ماندگاری صدای زیادی داشته باشد، به همین علت در حین ارتعاش یک نت، نتهای دیگری هم مرتعش میشوند (منظور هارمونیکها نیستند) که این نتها از سیمهایی آزاد تولید میشود. به همین خاطر بهتر است برای هر گام یا دستگاه فقط از کوکهای مناسب همان دستگاه یا گام استفاده کنیم مثلا در اجرای قطعه ای در گام دو ماژور، سیم ها را به صورت، دو، سل، دو، دو کوک کنیم و یا در اصفهان سل، دو، سل، ر، ر کوک کنیم.
یادآوری این نکته لازم است که برای یافتن کوک مناسب تار در هر قطعه باید حرکت ملودی بصورت عملی روی ساز تصور شود؛ با بررسی کوکهای متداول تار، به این نتیجه میرسیم که در بیشتر مواقع، نتهای اصلی دستگاه مورد استفاده، در سیم های دست باز (که همانطور که اشاره شد، حتی اگر با مضراب مرتعش نشوند، به خاطر لرزش سطح پوست ساز، مرتعش میشوند) وجود دارند و کوک شدن سیم اول تار به خاطر اینکه بیشتر از ۸۰% بار قطعاتی که این ساز دارد، روی سیم اول است، همواره دو کوک شده (چون به خاطر پرده گیری روی آنها، صدای دست بازشان کمتر شنیده میشود) و دوبل سیم دوم هم به همین شکل ولی با بار کمتری نسبت به سیم دو، در اکثر مواقع، سل یا فا کوک میشود. به همین خاطر نام این دو دوبل سیم را سیم دو و سیم سل مینامند.
نکته دیگری که باید در آهنگسازی برای تار دقت داشت، کمتر استفاده شدن سیم بم است که در بیشتر مواقع به صورت اکتاو با سیم هنگام (سیم پنجم تار که به دلیل کوک معمول آنکه اکتاو سیم بم است، به سیم هنگام مشهور است) کوک و نواخته میشود؛ صدای سیم بم تار در هنگام پرده گیری، بر خلاف دو دوبل سیم دو و سل، به خاطر نواخته شدن همزمان (در بیشتر مواقع) با سیم پایینی خود یعنی سیم هنگام، یک دوبل نت با صدای اکتاو میدهد که ناهمگونی زیادی با آن دو دوبل سیم دو و سل دارد. به همین دلیل بعضی آهنگسازان مثل حسین دهلوی برای حل این مشکل (البته بعضی این مشخصه تار را مشکل تلقی نمیکنند و باعث زنگ دار شدن صدای این ساز میدانند) پیشنهاد حذف یا تغییر این سیم را مخصوصا در اجرای قطعات ارکستری داده اند.
یکی از مهمترین اصل های یادگیری ساز سه تار نحوه در دست گرفتن و صحیح نشستن آن میباشد.شما را ابتدا با نحوه نشستن صحیح و صاول نشستن صحیح برای نواختن سه تار و سپس با وضعیت دست و پنجه در هنگام به دست گرفتن سه تار آشنا میکنیم.
۱- هنرجوی مبتدی برای تمرینات می تواند از صندلی نیز استفاده کند .
۲- به هنگام نشستن بر روی صندلی ، از تکیه دادن پرهیز شود وحتما ً تقریباً از وسط صندلی استفاده شود .
۳- برای راحتی بیشتر میتوان پای راست را بر روی پای چپ قرار داد.
۴- تمرکز در جهت آرامش فیزیکی بدن وجلوگیری از هرگونه انقباض ، گرفتگی وسفت شدن عضلات بدن از مواردی است که در کلیه مراحل تمرینات به صورت خیلی جدی باید به آن توجه کرد .
قرار گرفتن سه تار (۱)
۱- قرار گرفتن قوس کاسه سه تار بر روی پای راست به طوری که صفحه سه تار کاملاً عمود بر ران پا باشد.
۲- شیب دسته سه تار به گونه ای باشد که با خط افق زاویه ۳۰ درجه بسازد.بر خلاف تار ، وزن دسته سه تار بر روی دست چپ تحمل می شود از این رو مناسب تر است که هنرجویان از سه تار هایی استفاده نمایند که وزن دسته آنها سنگین نباشد. هنرجویان توجه نمایند که بالا بردن بیش از حد لازم دسته سه تار باعث بروز خستگی در دست چپ خواهد شد.
۳- دست راست به حالت شل و بدون انقباض به گونه ای روی کاسه سه تار تکیه کند که پائین ساعد از بالای سیم گیر و روی کاسه عبور نماید و بند مچ ( محل اتصال کف دست به ساعد ) تقریباً بالای خرک قرار گیرد. دقت شود در این حالت مچ هیچگونه شکستگی نداشته و کاملاً صاف باشد . وزن دست (کتف ، بازو، ساعد) کاملاً روی کاسه قرار گرفته باشد.
طرز نشستن و به دست گرفتن سه تار (ادامه مطلب)
شیوه ی صحیح در دست گرفتن دف به قدری اهمیت دارد که در اکثر موارد ، می توان آن را منشاء تفاوت بین اجرای جذاب و کسل کننده توسط نوازندگان حرفه ای دانست. در واقع شکل و شیوه ی در دست گرفتن دف ، اثری مستقیم بر نوازندگی ما دارد. به جرئت می توان گفت که شکل نادرست آن مانع نواختن صحیح ضربات خواهد بود.
در اینجا اشاره ای خواهیم داشت به شیوه ی صحیح در دست گرفتن دف و سپس چند اشکال رایج مربوط به این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم.به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر شیوه ی صحیح را نشان می دهد. ویژگی های این تصویر بدین شرح اند:
الف)شستی از راستایی که با راستای افق زاویه قائمه می سازد ، اندکی انحراف دارد.
ب) سنگینی دف روی هر دو دست توزیع می شود که بخش بیشتری را دست چپ تحمل می کند.
ج) کف دست راست تقریباً مقابل قلب قرار دارد.
د) صفحه ی فرضی ای که پوست در آن واقع است با راستای بدن موازی نیست. بدین معنی که دف شما در انتهای سمت چپ ( نسبت به خودتان ) جلوتر از سمت راست آن است.
ه) بالای دف اندکی به جلو تمایل دارد. (به مبتدیان توصیه نمی شود)
و اما چند اشکال رایج…! می توانید آنها را انجام دهید تا صحت مطالب را راحت تر درک کنید.اول اینکه شستی را در راستای عمود بر راستای افق نگیرید. این موجب می شود که تمام سنگینی دف را دست چپ تحمل کند و زودتر خسته شود. همچنین در نواختن ضربات تم و بک دچار مشکل خواهید شد و نهایتاً ضربات به شکلی نه چندان کامل اجرا می شوند. در حقیقت ضربه ی تم در بم ترین ناحیه و ضربه ی بک در زیرترین ناحیه اجرا نخواهد شد.
دف ساز پرطرفدار ایرانی است.این ساز در میان بانوان ایرانی بسیار رواج پیدا کرده و بسیار محبوب میباشد. در این بهش با ما همراه باشید تا همه چیز درمورد دف را به صورت گام به گام به شما شرح دهیم.
دف حلقهای از جنس چوب میباشد که عرض آن حدود ۵ تا ۷ سانتیمتر و قطر آن از ۲۵ تا ۴۰ سانتیمتر است. بر یکی از سطوح این ساز پوست کشیده شده و در داخل جدار چوبی آن حدود ۴۰ حلقهی فلزی قرار گرفته است. این حلقهها با فواصل مساوی صدایی زنگوار تولید کرده به همراه صدای اصلی ساز حالت دلنشین و ذابی را به وجود میآورد. در گوشهای از جدار چوبی دایره سوراخی تعبیه شده که نوازنده برای نگهداشتن ساز به هنگام اجرا انگشت شست خود را درون آن میگذارد و با بقیهی انگشتان هر دو دستش بر روی سطح پوستی ساز میکوبد. نوازنده در هنگام نواختن با تکانهایی که به ساز میدهد سبب لرزش حلقههای آویزان در جدار داخلی آن میگردد و از این طریق صدای زنگوار، توأم با کوبش پوست به وجود میاورد. هیچیک از صداهای تولید شده در این ساز، ارتفاع معینی، ندارند.
دایره در ابعاد بزرگتر نیز ساخته میشود که آن را دف مینامند. دف دارای همین مشخصات دایره میباشد، فقط در اندازهی بزرگتر از آن ساخته میگردد. دف نسبت به دایه از صدای بمتری برخوردار میباشد که همین امر باعث گردیده تا صدایی کاملاً جذاب و استثنایی داشته باشد.
این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگتر از آن و با صدای بمتر است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمک یا خمبک میگفتند.
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را جلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجلزن میگفتند.در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.
دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند دف زنگی میگویند.
قائدتا اولین موضوعی که در آموزش موسیقی مهم جلوه می کند، این است که به کدام آموزشگاه موسیقی بروم؟ فرزندم را به کلاس های کدام آموزشگاه بفرستم که دلزده نشود؟ کدام موسسه آموزش موسیقی اساتید بهتری دارد؟ و سوالات اینچنینی که در این پست بدنبال پاسخ دادن به آنها هستیم.
انتخاب این که کدام آموزشگاه موسیقی برای من یا فرزندم مناسب تر است در واقع کار آسانی نیست. معیارهای متعددی برای انتخاب برتری آموزشگاه موسیقی وجود دارند و باید ببینید که کدامیک برای شما مهم تر هستند؟ در این پست ما با توجه به تجارب شخصی خود و دوستانی که کلاس های متعددی شرکت کرده اند، با توجه به امتیازاتی که هنرآموزان به آموزشگاه های خود داده اند و سرچ های اینترنتی، سه تا از آموزشگاه های موسیقی را در تهران به شما معرفی می کنیم.
آموزشگاه های خوب دیگری هم وجود دارند که ممکن است از قلم افتاده باشند، یا بدلیل نبود تجربه شخصی نتوانم در این پست راجب آنها بنویسم. حتما در قسمت نظرات اعلام کنید.
طبق تجارب و دیدگاه های رصد شده، این آموزشگاه بدلیل متد خاصی که درآموزش موسیقی به کودکان دارد، شهرت یافته است. در واقع در این آموزشگاه، کلاس های موسیقی به طور ۱۰۰% اختصاصی آموزش داده نمی شوند ولی:
اما خب این آموزشگاه همانگونه که گفتیم کاملا تخصصی نیست و فعالیت های متنوع دیگری در کنار آموزش موسیقی هم دارد: